مردی از یاران امیرالمؤمنین (علیه السلام)در جریان جنگ جمل،(1) سخت در تردید قرار گرفته بود. او دو طرف را مینگریست. از یک طرف علی (علیه السلام)را میدید و شخصیت های بزرگ اسلامی که در رکاب او شمشیر میزدند و از طرفی نیز همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، عایشه را میدید که قرآن درباره همسران آن حضرت میفرماید: "و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب میشوند."(2)
او در رکاب عایشه، طلحه را میدید که از پیشتازان اسلام بود؛ همان مرد خوش
سابقه و تیرانداز ماهر جنگ های اسلامی که به اسلام خدمت های ارزندهای
نموده بود. و باز زبیر را میدید؛ خوش سابقهتر از طلحه، همان که حتی در
روز سقیفه نیز از جمله متحصنین و مدافعان در خانه علی (علیه السلام)بود.
این
مرد در حیرتی عجیب افتاده بود؛ آخر یعنی چه؟! علی و طلحه و زبیر از
پیشتازان اسلام و فداکاران سختترین دژهای اسلاماند؛ اما اکنون که رودررو
قرار گرفتهاند، کدام یک برحق هستند؟ در این گیر و دار چه باید کرد؟!
به هر حال، این مرد به محضر امیرالمؤمنین (علیه السلام)رسید و گفت: آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ شخصیت هایی مانند آنان که از بزرگان صحابه رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)هستند، چگونه اشتباه میکنند و راه باطل را میپیمایند؟ آیا این ممکن است؟